در حال حاضر روزانه ۵ تا ۷ میلیون لیتر ناترازی تولید و مصرف بنزین وجود دارد که برای جبران کسری آن از ذخایر استراتژیک بنزین کشور استفاده می شود. طبق آمار رسمی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، متوسط مصرف روزانه فعلی بنزین در کشور بین ۹۵ تا ۱۰۵ میلیون لیتر است. به عبارتی به طور متوسط در سال جاری روزانه ۱۰۰ میلیون لیتر مصرف بنزین به ثبت می رسد. البته بانگاهی به آمارهای گذشته تاکنون این طور به نظر می رسد که طی ۷ سال گذشته، هر ساله ۵ تا ۷ درصد به افزایش تقاضا یا مصرف بنزین در کشور اضافه شده است.
میزان افزایش تقاضا برای بنزین یا هر نوع سوخت دیگری از جمله گازوئیل و یا حتی برق، زنگ خطر و هشداری است که باید بیش از توجه به موضوع تولید به میزان مصرف و مدیریت آن پرداخته شود. بهینه سازی مصرف سوخت که سال هاست از جمله ایده های مثبتی برای طرح اولیه مدیریت مصرف سوخت مطرح شده و می شود و مجموعه قابل توجه ای را هم به خود اختصاص داده است اما همچنان این بهینه سازی به سرانجام کنترل مصرف معطوف نشده و بر مبنای آمار مذکور این میزان مصرف رشد صعودی ونگران کننده ای هم به خود گرفته است.
متوسط میزان مصرف بنزین در خودروهای ایرانی برای پیمایش هر ۱۰۰ کیلومتر 8 یا 9 لیتر است، در حالی که این رقم در کشورهای تراز اول جهان، ۴ لیتر به ازای هر پیمایش ۱۰۰ کیلومتری است. این فاصله مصرف خودروهای ما با دیگر کشورها نتیجه عدم استفاده از تکنولوژی در تولید خودروهاست که به پرمصرفی بنزین در خودروهای ایرانی منتج شده است. حال همین رقم برای گازوئیل هم به نسبت وجود دارد و در حوزه برق نیز میزان تقاضا بالاست.
اقتصاد انرژی و تمرکز روی مدیریت مصرف یکی از موضوعات بنیادین پیش روی سیاست مداران و برنامه ریزان کشور است. کشوری که در مدیریت تقاضا و کنترل مصرف همچنان به دنبال چاره اندیشی است و برای جبران کسری وناترازی سوخت به تولید بیشتر می اندیشد. معضل پیچیده ناترازی تولید ومصرف بنزین نگرانی جدید اقتصاد انرژی در کشور است که "ماهنامه دنیای انرژی" برای بررسی ناترازی تولید و مصرف سوخت در کشور با دکتر هاشم اورعی رئیس اتحادیه انجمن های انرژی ایران و استاد تمام دانشگاه شریف در حوزه انرژی، گفتگویی را انجام داده است . در این گفتگو دکتر اورعی به تبعات ناترازی تولید و مصرف سوخت در کشور می پردازد و راهکارهای کوتاه و بلندمدتی برای خروج از بحران افزایش مصرف ارائه می دهد که در ادامه به تفصیل، آن ها را ارائه می دهیم.
گفتگو مریم میخانک بابایی
بحث ناترازی سوخت بویژه بنزین و گازوئیل مطرح است و احتمال واردات بنزین در آینده ای نزدیک از سوی مسئولان اعلام شده است که دلایل واردات سوخت از افزایش مصرف ناشی می شود. مصرفی که همچنان افسار گسیخته پیش می رود. در ابتدای تصویری از وضعیت سوخت کشور بویژه بنزین ارائه دهید.
ببینید، متوسط مصرف بنزین در 7 ماهه سال جاری 102.7 میلیون لیتر در روز و برای گازوئیل 110 میلیون لیتر در روز بوده است. البته این اعداد به تنهایی معنی زیادی ندارند اما اگر بخواهیم میزان مصرف را با دوره مشابه سال قبل بررسی کنیم بر اساس آمارهای پالایش و پخش فراورده های نفتی ایران، نزدیک به 24 درصد افزایش مصرف داشته ایم که این میزان نشان می دهد ما به زودی با مشکل سوخت مواجه می شویم.
از سوی دیگر تولید بنزین و گازوئیل در خوشبینانه ترین شکل ممکن به ترتیب 105 و 110 میلیون لیتر در روز هستند و این نشان می دهد حداقل ما برای سالجاری (چند ماه آینده) با کمبود سوخت مواجه نخواهیم بود؛ اما بدبینانه ترین شکل این است که با شروع بهار با کسری بنزین و گازوئیل مواجه خواهیم شد.
حالا با این وضعیت بیاییم بررسی کنیم که مصرف چگونه است؟ بلاشک مصرف همچنان رو به بالا و سیر صعودی دارد و در لحظه ما را به ناترازی بنزین و گازوئیل نزدیک می کند در حالیکه با مدیریت درست می توان همین میزان تولید را از وضعیت ناترازی خارج کرد. قرار نیست طی چند سال آینده معجزه ای برای تولید داشته باشیم که حداقل خیالمان از بابت کسری راحت شود.
البته دولت سیزدهم سه طرح پتروپالایشگاهی را برای افزایش ظرفیت تولید بنزین و گازوئیل به کار گرفته است اما این طرح ها حداقل ظرف 3 تا 4 سال آینده به نتیجه می رسد.
اگر قرار باشد هر ساله 20 تا 25 درصد به میزان مصرف سوخت در کشور اضافه شود شک نکنید که تا 4 سال اینده آن میزان افزایش تولید هم کفاف سوخت آن زمان را نمی دهد. یعنی این میزان مصرف فاجعه است. اینکه بیاییم دائم تولید را برای پرکردن این ناترازی جبران کنیم صادقانه می گویم این کوچه ای بن بست است.
آیا می توانیم بگوییم که سال های گذشته در احداث پتروپالایشگاه ها اشتباه کردیم درحالیکه می توانستیم با ایجاد پالایشگاه های متعدد از نگرانی روزهای پر مصرف سوخت جلوگیری کنیم؟ آیا این منطق را قبول دارید؟
یکی از بزرگترین اشکالات ما این است که تمام تمرکزمان را روی تولید گذاشته ایم. تا کی می خواهیم دارایی و ثروت این ممکلت را به سرعت بسوزانیم و هدر بدهیم؟
به نسبت سرانه کل دنیا ما چهارمین مصرف کننده گاز جهان هستیم. ما معادل 12 کشور توسعه یافته اروپایی گاز مصرف می کنیم. یعنی گاز مصرفی ما فقط از کشورهایی با جمعیت بسیار بالا مانند چین، روسیه و امریکا کمتر است.
اگر جای وزیر نیرو بودم اولین دستورم توقف ساخت نیروگاه ها بود چون هنر در تولید وتلف کردن نیست هنر در تولید نکردن ودرست مصرف کردن همین داشته هاست. ولی این ایده و اجرای ان بسیار سخت تر از ساخت نیروگاه و مجتمع های پالایشی است. هنر ما باید این باشد که چه قدر توانستیم در مصرف به مدیریت برسیم. همه روسای دولت در همه دولت ها هم این گونه بوده اند، با افتخار از افزایش تولید و ظرفیت سخن می گویند. وزرای انرژی همه دولت ها در کشورمان با افتخار گزارشاتی از میزان افزایش تولید به رئیس جمهورها ارائه کرده و می کنند. درحالیکه باید به رئیس جمهور گزارش دهند که چه تعداد نیروگاه و یا مجتمع تولیدی نساختند اما چرخ نیاز و مصرف مردم هم چرخیده است. البته مادامی که کل اقتصاد دولتی باشد وضع همین گونه است. همه امور از تصمیم گیری، مالکیت، نظارت در دست دولت است این موضوع و مسئله انرژی حل نمی شود.
البته در حوزه مدیریت مصرف طرح های متعددی در این سال ها شده است یعنی می گویید آن طرح ها جواب نداده است؟
هیچ کدام از برنامه ها و پلن های مدیریت مصرف جواب نداده است اگر جواب می داد که از سال قبل تاکنون نباید 24 درصد مصرف سوخت افزایش یابد. باید بینیم منظور ما از مدیریت مصرف چه بوده که به نتایج قابل قبولی نرسیده است. اگر منظور از مدیریت مصرف شکل ساختمان سازی، خودرو سازی، مدیریت و غیره بوده که هیچ کدام به تنهایی جواب نداده است. البته الان سوخت در کشور موجود است و وارداتی صورت نمی گیرد اما ایا می توانیم جایگاه ها را تعطیل کنیم و بگوییم سوخت نداریم؟ در مورد برق شاید بتوانیم انجام دهیم مثلا خاموشی بدهیم تا بتوانیم مدیریت مصرف را کنترل کنیم. آن هم فقط با خاموش کردن و محدودیت برق به مصرف کننده توانستیم از شدت مصرف کم کنیم. خاموشی می دهیم و اسمش را مدیریت مصرف می گذاریم. برای بنزین و گازوئیل چه کردیم؟ چه مدیرت تقاضایی را پیاده سازی کردیم که بعد متوجه شدیم مصرف روند کاهش به خود گرفته است؟
بیایید این مدیریت را شما برای ما تشریح کنید. یعنی برای بهینه سازی و مدیریت مصرف سوخت باید چه راهکار و چه مراحلی را طی کنیم؟
اولین کار برای مدیریت مصرف توجه به وضعیت خودروسازی کشور است . وقتی می توانیم ادعا کنیم که توانایی مدیریت تقاضا و مصرف را داریم ابتدا باید با زبانی خوش، زور و یا تهدید از خودروساز بخواهیم جلوی ساخت خودرو پرمصرف خود را بگیرد. یعنی هر چه دلش می خواد و یا به صلاح و منافعش هست تولید کند اما با این شرط که میزان مصرف استانداری داشته باشد. ما صنعت خودروسازی کشور را به حال خود رها کردیم از طرفی جلوی واردات خودرو خارجی را گرفتیم و اجازه رقابت بین خودرو ساز داخلی و خارجی را ندادیم. خودروساز ایرانی به یک باره فراخوان می دهد که پیش فروش خودرو دارد؛ می بینیم به یکباره می بینید 6 میلیون نفر ثبت نام می کنند ونفری 25 میلیون تومان پول به حساب آن خودروساز واریز می کنند و ظرف چند روز 150 هزار میلیارد تومان پول به شرکت خودرو ساز واریز می شود. اگر از همه خریداران بپرسید کی، چگونه، خودرو خود را تحویل خواهند گرفت نمی دانند و فقط خود را در جریان قرعه کشی قرار می دهد تا روزی بتواند با دریافت خودرو سودی کسب کند. قانونگذار صنعت خودرو را رها کرده است، ما نمی توانیم بگوییم 6 میلیون نفر اشتباه کردند آن ها هم به دنبال منافع خودشان هستند. خودروساز ایرانی هر چه تولید می کند خریدار دارد چون خودرو خارجی وارد نمی شود. اگر خودرو با کیفیت و مناسب واردکشور شود که سوخت کمتری بسوزاند قطعا خریداران، خودرویی که کم مصرف هست انتخاب می کنند. در این شرایط خودروساز ایرانی مجبور می شود خودرویی با استاندارد روز دنیا و خودرویی کم مصرف تولید کند ودر این شرایط می توانیم به صراحت بگوییم ما در مدیریت مصرف کاری انجام دادیم. خودرو ایرانی متوسط هر 100 کیلومتر 8 تا 9 لیتر بنزین می سوزاند درحالیکه متوسط مصرف در دنیا برای خودروهای باکیفیت 4 لیتر است.
یعنی یکی از شروط بهینه سازی مصرف سوخت بحث خودروسازها بوده که تاکنون بی نتیجه مانده است؟
همین طور است. مرحله اول خودرو است که بی نتیجه رها شده است و دوم قیمت گذاری و اصلاح قیمت سوخت درسال است. ما با این شیوه قیمت گذاری به مصرف کنندگان می گوییم مصرف کنید چون ارزان است. البته این مربوط به قیمت انرژی در کشور است یعنی در مورد برق هم این گونه عمل کردیم. الان قیمت ماهانه برق هر خانوار از یک ساندویجی که از بیرون می خریم ارزان تر است.
یعنی می فرمایید باید به سمت افزایش قیمت سوخت و یا برق برویم؟
همه سوخت ها اعم از گاز، بنزین، گازوئیل و برق باید اصلاح قیمتی شوند. قیمت سوخت در ایران و یا قیمت انرژی در ایران قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست.
ثبات قیمت سوخت طی این سال ها به دلیل احتمال بروز تورم بیشتر از یک طرف و پایین بودن سطح درآمد مردم بوده است که تصمیم گیران ترجیح دادند قیمت سوخت را ثابت نگه دارند.
این موضوع از یک زاویه به لحاظ اقتصادی درست است اما از نگاهی دیگر خیر. برای بررسی این موضوع یک محاسبه ساده ای انجام دادم تا ببینم این میزان سوخت تا چه حد در درآمد فرد تاب آوری دارد. ببینید وقتی شما حقوق یک کارمند انگلیسی را در بازار آزاد ما از پوند به ریال تبدیل می کنید 80 میلیون تومان در ماه می شود، البته این اعداد سرانگشتی است. این کارمند انگلیسی 5 درصد از حقوق ماهیانه خود را هزینه یک باک بنزین می کند و بر اساس نرخ بنزین در اروپا در واقع حقوق 6 روز خود را یک باک بنزین می زند. از سوی دیگر در ایران که حقوق فردی را 6 میلیون تومان یعنی حداقل حقوق درنظر می گیریم، بر اساس نرخ بنزین در کشور 2 درصد حقوقش را یک باک بنزین پر می کند . مقایسه این اعداد بر اساس قیمت سوخت نشان می دهد که کارمند ایرانی به لحاظ قدرت خرید، 2.5 برابر بنزین ارزان تری نسبت به فردی انگلیسی خریداری می کند.
حال چرا من در ابتدا گفتم این موضوع به لحاظ اقتصادی درست است که قیمت بالای بنزین تاب آوری درآمد مردم را ندارد چون ما باید بررسی کنیم با این بنزین ارزان چه قدر به لحاظ اقتصادی منافع ایجاد کرده ایم، کارمند ایرانی و انگلیسی هر دو یک باک بنزین ماهانه زدند ولی کارمند ایرانی 2.5 برابر از دیگری ارزان تر سوخت در اختیار دارد اما چه قدر این سوخت را در تولید ناخالص داخلی استفاده کرده ایم؟ تولید سرانه ناخالص ملی انگلیس 17 برابر بیشتر از ایران است. یعنی ان ها از همان باک های بنزین گران، تولید و ارزش افزوده بیشتری بوجود آوردند. ما 2.5 برابر کمتر پول انرژی می دهیم ولی 17 برابر کمتر ارزش افزوده ایجاد می کنیم. بهینه سازی انرژی زمانی نتیجه می دهد که قیمت انرژی در کشور منطقی باشد. انرژی ارزان نمی تواند به کنترل مصرف کمک کند.
از سوی دیگر در فرهنگ ماست که می گوییم هر کالای ارزانی بی ارزش است. البته برعکس آن هم هست که هر کالای گرانی با ارزش است که هر دو این ها بار معنایی یکی دارند. ما در سیاستگذاری با قیمت گذاری انگار می گوییم انرژی کالای بی ارزشی است. شما اگر بخواهید یک خودکار بخرید که یکی 100 تومان و دیگری 120 تومان باشد قطعا آن 120 تومان را می خرید چون فکر می کنید شاید خودکار 120 تومانی با کیفیت تر و بهتر باشد.
موضوع فرهنگی که مربوط به تصمیم سازان حوزه انرژی نیست که بیایند این نگرش را در مصرف کننده تغییر دهند ...
بله کار آن ها نیست. این یک نگرشی است که نمی شود کاری کرد ولی می توان از این نگرش برای کنترل مصرف کمک گرفت. اصلاح قیمت به ارزش گذاری انرژی کمک می کند و باعث کنترل مصرف می شود. سال ها در زمینه قیمت گذاری اشتباه کردیم بالاخره باید در مقابله با این مشکل یک راهکار را بیندیشیم. البته فقط قیمت نیست که در کنترل مصرف موثر است یکی از راهکارهاست که قبلا خودروسازی را گفتم. بهینه سازی یک پکیج و بسته کاملی است که همه آن ها در صورت اجرا می تواند این مصرف افسار گسیخته را هدایت کند.
قیمت انرژی در چه حدی قرار بگیرد بهتر است؟ ایا در مورد قیمت سوخت می توانیم مثل برق میزان پرمصرف ها و کم مصرف ها را در نظر بگیریم و قیمت را به صورت تصاعدی افزایش دهیم. یعنی برای عده ای قیمت را ثابت نگه داریم و برای کسانی که مصرف بالا دارند و یا توانایی پرداخت سوخت بیشتر دارند قیمت را بالا ببریم؟
اگر نگاه کارشناسی را بخواهید در نظر بگیرید باید افزایش قیمت را در یک بازده زمانی 10 ساله در نظر بگیریم. در حال حاضر تورم ما بیش از 40 درصد است یعنی اگر هر سال 500 تومن به قیمت سوخت اضافه نکنیم در حال ارزان فروشی سوخت هستیم. البته شاهدیم که بنزین و گازوئیل سه سالی افزایش نیفتاده است. یعنی قیمت 3 هزار تومان بنزین در پایین ترین سطح قیمتی به نسبت افزایش دیگر محصولات کالایی قرار دارد.
شاید دولت معتقد باشد هزینه افزایش سوخت برایش بالاتر است و ترجیح می دهد فعلا افزایشی نداشته باشد و اخیرا هم اعلام شد افزایش سوخت در بودجه 1402 دیده نشده است و احتمال ثبات قیمت سوخت وجود دارد. اما این وزنه سنگین تر می شود و دیگر مصرف را نمی توان کنترل کرد. تصمیم گیران اقتصادی می توانند تبعات ارزان فروشی را برای مصرف کنندگان مطرح کنند و بگویند این سوخت ارزان به نفع اقتصاد است. رسانه ها همه باید کمک کنند.
با طرح غیرقیمتی دولت چه نظری دارید. البته دولت سیزدهم بحث غیرقیمتی را برای کنترل مصرف از جمله کاهش سهمیه سوخت در کارت سوخت ها و غیره را به کار گرفته است آیا این شیوه ها می تواند کمک کند؟
این اقدامات کوتاه مدت است. مسئله انرژی ذاتش بلند مدت است. دوم اینکه ما نمی توانیم هیچ کاری را سال ها خراب کنیم و یک شبه درست کنیم. باید یک برنامه 10 ساله بنویسیم که البته نوشتن آن آسان است اما اجرای آن سخت است.
باید راندمان تولید را بالا ببریم. چه معنی دارد همه چی دولتی باشد. مگر می شود هر کاری دولتی باشد اما از سوی دیگر راندمان هم بالا باشد. فرق تولید برق با هندوانه چیست؟ چطور یک کشاورز هندوانه می کارد و تا دلمان بخواهد این محصول را در اختیار داریم اما همین که دولت در تولید و فعالیت کشاورزی وارد می شود همه چی خراب می شود.
دولت ما متکی بر خرج ثروت است متکی بر کسب ثروت نیست. یعنی دولت ما چرا نفت و گاز را دست بخش خصوصی نمی دهد. سابقه حکمرانی ما این طور مجسم می شود که یعنی نفت مانند کوزه طلایی است که انگار باید دستش را در کوزه کند و به مردم بدهد. وقتی سکه ها تمام شود چه کنیم؟ دولت باید متکی به خلق ثروت شود. باید با مالیات و خلق ثروت قدم بردارد. دولتی که مالیات می گیرد حرف مردم را گوش می کند چون از مردم پول می گیرد. دولتی که از مردم پول می گیرد به دنبال توسعه کسب وکارها می رود چون با توسعه کسب و کارها درآمد بیشتری کسب می کند. مردم درامد بیشتری داشته باشند دولت هم درآمد بیشتری خواهد داشت. ولی الان دولت ارباب است چون به مردم پول و یا یارانه می دهد. متکی به توسعه اقتصادی نیست. باید تفکر مدیریتی را هم عوض کنیم.
شدت مصرف انرژی در کشور ما چگونه است؟ و این مصرف با دیگر کشورها چگونه مقایسه می شود؟
یک امار و بررسی بین المللی از مصرف انرژی ارائه می دهم که می توانید مقایسه کنید. در یک بررسی بین 170 کشور دنیا میزان شدت مصرف انرژی محاسبه شده است. شدت مصرف انرژی یعنی محاسبه ارزش افزوده ای است که می گوید یک واحد تولیدی چه میزان انرژی مصرف می کند. به عبارتی برای تولید 100 تومان چه قدر انرژی مصرف شده است. این بررسی بین 170 کشور در بازده زمانی 20 ساله یعنی از سال 2000 تا 2019 به دست آمده است. بر اساس این نظرسنجی و بررسی ها، معدل و میانگین مصرف انرژی کشورها در بازده زمانی 20 ساله 24 درصد کاهش نشان می دهد. یعنی این کشورها در سال 2000 همان روش ها را در سال 2019 هم انجام داده اند ولی 24 درصد در انرژی صرفه جویی کردند. راندمان موتورها را افزایش دادند و یا از گرید
A استفاده کردند. حال در بین این 170 کشور 5 تا 6 کشور بیشترین مصرف انرژی را داشته اند که شاگرد اول این کشورها ایران با افزایش مصرف 49.5 درصد است. یعنی شدت مصرف انرژی ایران در این بازده زمانی کمتر نشده بلکه چندین برابر هم شده است. به عبارتی اگر من در سال 2000 با گرم شدن اتاق و فضای محیط دستگاه گرمایی را خاموش می کردم در سال 2019 با گرم شدن محیط، پنجره را باز می کنم. چرا چون سوخت ارزان در اختیار داریم.
در حوزه بهینه سازی مصرف انرژی هم یک مورد صنعت خودرو بود که توضیح دادم. دیگری اصلاح قیمتی است که البته این کنترل مصرف با اصلاح قیمت سوخت در کوتاه مدت جواب نمی دهد اما سریع ترین راهکار اصلاح قیمت است. دولت می تواند به اقشار آسیب پذیر کمک کند. به چه دلیل یک فرد کم درامد با شخص پردرآمد به صورت برابر هزینه سوخت می دهند؟ به چه دلیل دولت یارانه را مستقیم پرداخت می کند؟ تخصیص یارانه باید غیرمستقیم و هوشمندانه باشد.
باز آماری را ارائه می دهم که بسیار قابل تامل است. ایران شاگرد اول یارانه مستقیم انرژی در دنیاست. به عنوان مثال ما 86 میلیارد دلار یارانه مستقیم می دهیم بعد از ما چین با 30 میلیارد دلار در مقام دوم و عربستان با 29 میلیارد دلار در مقام سوم یارانه مستقیم ارائه می دهد. یعنی ما با محاسبه اندکی می بینیم بیشترین یارانه مستقیم انرژی را ارائه می دهیم. اما سوالی بوجود می آید که آیا به واقع ما توان پرداخت چنین یارانه ای را داریم؟
در مورد اینکه از پردرآمدها پول بیشتری برای مصرف سوخت بگیریم آیا این موضوع می تواند به کنترل مصرف کمک کند؟
خیر چون ما باز داریم مصرف کننده را تنبیه می کنیم. اینها همه نسخه های کوتاه مدت است. ما با این کارها بازار دلالی را زیاد می کنیم. یعنی پردرآمدها سوخت اختصاص یافته کم درآمدها را با قیمت پایین تر از آن ها می خرند.
گازسوز کردن خودروها هم که زمینه ای برای کنترل مصرف بیش از حد بنزین بود. به نظر شما تا چه حد موثر بود؟
20 سال برای گازسوز کردن خودروها تلاش کردیم اما از بین 25 میلیون خودرو کشور 1.4 میلیون خودرو دوگانه سوز کردیم. البته الان گاز نداریم که بیاییم بیشتر گاز سوز کنیم . حالا گاز مایع را هم موضوع جدیدی بود که مطرح کردیم. سرتاسر کشور را گاز سوز کردیم در سی ان جی میلیاردها تومان سرمایه گذاری کردیم حالا می خواهیم یک نوع سوخت دیگری را جایگزین کنیم؟!
اما در مورد نیروگاه ها متاسفانه به سبد انرژی و انواع آن توجه ای نداشتیم. 94 درصد سوخت توجیهی نیروگاه های ما گاز است. مصرف سوخت نیروگاه ها زمانی کاهش می یابد که فناوری نیروگاه ها را بالا ببریم، الان برخی از نیروگاه های ما راندمان 20 درصدی دارند. یعنی وقتی نیروگاه فعالیت می کند از بین دود و صدا یه چند درصدی هم برق تولید می شود. چون برخی از نیروگاه ها تکنولوژی چندین سال پیش را دارند . متوسط راندمان نیروگاهی ما 40 درصد است. نیروگاه ها باید با تکنولوژی روز همسو شوند چون جهان به سمت استفاده از فناوری روز و بالابردن فناوری انرژی است.