گفتگو مریم میخانک بابایی
مهندس غلامحسین نجابت، مدیر اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی در دولت نهم و مدیری برتر بر اساس رتبهبندی خبرگزاری
ICIS NEWS در سال 1386، دیدگاهها و تصویری از وضع موجود صنعت پتروشیمی به ما ارائه میدهد. وی در سال 2008 مطابق با سال 1386 شمسی که معاون وزیر نفت یعنی وزیری هامانه بود، از بین 40 مدیر برتر صنعت پتروشیمی در جهان رتبه 24ام را به دست آورد که این رتبهبندی بر مبنای مدیریت اجرایی و توانمند بودن در عرصه پتروشیمی و صاحب نفوذ بودن، طبقهبندی میشود. مهندس نجابت که فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز است در حال حاضر بر روی تولید آنتی اکسیدانها فعالیت میکند که دانش فنی این محصول را در داخل تهیه کرده و میگوید این نمونه قرار است برای اولین بار در خاورمیانه پیادهسازی شود.
بیشترین دغدغه و فرصتهای سرمایه گذاری و تجاری او کسب دانش فنی در داخل است، زیرا معتقد است در صورت کسب چنین دانش فنی میتوان به فرمول تولید و در نهایت توسعه دست یافت. نگاه او به صنعت پتروشیمی امروز ما در کل مثبت است اما معتقد است پتروشیمیها باید به دنبال کسب سودی متعارف باشند. صنعت پتروشیمی ایران با توجه به در دسترس بودن خوراک، ارزش افزوده بسیار بالایی را برای خود و دولت به ارمغان آورده است. میمی گوید که سیاستگذاری درست، پتروشیمیها را به سمت سودآوری سوق میدهد اما این سود باید بر اساس نرخ ارز و مواد اولیه همخوانی داشته باشد. حمایت دولت نیز باید تنها در جهت دست یابی به سودی متعارف برای پتروشیمیها باشد. سودی که با تعاریف و وضعیت اقتصادی کاملا قابل ارزیابی باشد.
برای یافتن توضیحات بیشتر در خصوص سود متعارف پتروشیمیها و لزوم دستیابی به دانش فنی در صنعت پتروشیمی، گفتگو ای با مهندس نجابت انجام شده است که در ادامه می خوانید.
در حال حاضر با توجه به تصویری که صنعت پتروشیمی دارد، میتوان انتظار داشت که این صنعت، موتور محرکه اقتصاد ایران باشد؟
اگر طرحهای پتروشیمی را به قسمتهای مختلف از جمله دانش فنی، مهندسی و ساخت تجهیزات و نصب و راه اندازی تقسیم کنیم میتوانیم بگوییم که در ایران واحدهای پتروشیمی ابتدا در حوزه نصب و راه اندازی صد درصد موفق بودهاند و این حوزه توسط شرکتهای داخلی صورت میگیرد. در حوزه تجهیزات و تدارکات، واحدهای پتروشیمی توانسته اند70 درصد آن را داخلیسازی کنند. در حوزه مهندسی تفصیلی نیز در ایران 100 درصد انجام میشود. اما مهندسی پایه همراه با دانش فنی که اگر دانش فنی در داخل تهیه شده باشد مهندسی پایه هم در داخل انجام میشود. اما اگر دانش فنی از خارج تهیه شده باشد مهندسی پایه همراه با آن وارد کشور میشود. این توضیحات را گفتم تا به این آمار و عدد کلی برسم که در حال حاضر 70 درصد طرحها و پروژههای پتروشیمی در داخل کشور انجام میشود.
70 درصد رقم خوبی است؟ آیا میتوانیم بگوییم تحریمها و نگاه به داخل، پیشرفت صنعت ما را بیشتر کرده است؟
تا سال 1370 هیچ کدام از این دستاوردها به دست نیامده بود. طرحها به شرکتهای خارجی واگذار میشد. از آن زمان به بعد نهضت ساخت و ساز شروع شد و الان در مرحله ساخت و راه اندازی 70 درصدی هستیم. این 30 درصد باقی مانده هم که به خارج مربوط میشود.
البته ما در حوزه دانش فنی رشد مناسبی نداشتیم اما بقیه موارد تقریبا درحدی است که مانند روشهای متداول دیگر کشورهاست. مثلا در دنیا همه تجهیزات را خودشان نمیسازند چون ساخت صد درصدی در داخل اصلا صرفه اقتصادی ندارد. مثلا کمپرسور واحدهای امونیاک یا متانول، در سال یک یا دو بار استفاده میشود و اگر کارخانهای دانش فنی آن کمپرسور را نداشته باشد و بخواهد آن را تولید کند که صادر هم نکند، در این صورت اصلا صرفه اقتصادی ندارد. بنابراین 30 درصد از این فعالیت باقی مانده مواردی است که کلا از نظر اقتصادی به صرفه است تا از خارج وارد شود.
یعنی بعدها ممکن است پیشرفتهتر شویم و آن30 درصد را خودمان حتی با هدف صادراتی بسازیم تا به مرز خودکفایی برسیم؟
از یک سو اگر دانش فنی کشور بتواند در داخل رشد کند و همراه با آن مهندسی پایه نیز در داخل انجام میشود و از سویی دیگر به ساخت تجهیزات ویژه هم هدایت شود، میتوان به این خودکفایی رسید. اما کلا نداشتن دانش فنی وابستگی میآورد.
سال 1401 به نام سال تولید و دانش بنیان نامگذاری شد و هم طرحها به سمت توسعه دانش بنیانها پیش رفت. ارزیابی شما از پیشرفت صنعت پتروشیمی دراین سال چه بود؟
مدتی است که توسعه دانش فنی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مانند شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی مرکز پلیمر ایران آغاز شده که این دانش فنی به توسعه و خلق کاتالیستها منجر شده است. به عبارتی در این زمینه پیشرفت خوبی حاصل شده است. عمده کاتالیستها در داخل تولید میشود. حتی بعضیها هم اقدام به صادرات آنها کردهاند. اما ما در حوزه دانش فنی محصولات در اواسط کار هستیم و مقداری زمان میبرد تا کلا در این حوزه مسلط شویم.
به سوالی در خصوص سیاستگذاری بویژه خوراک بپردازیم. برخیها معتقدند این قدر نباید در حوزه خوراک پتروشیمیها و تسهیلات به آنها متمرکز شویم چون به قدری صنعت پتروشیمی سودآور هست که به هر میزان خوراک هم برای آنها سود ایجاد میکند. در هر صورت خوراک برای آنها در دسترس است و حاشیه سود دارد. نظر شما در این زمینه چیست؟ این چتر حمایتی تا چه مرحلهای پیش رود سازندهتر است؟
تخصیص خوراک برای محصولات و مواد مختلف پتروشیمی فرق میکند. وقتی تولید اتیلن از گاز اتان انجام میشود بسیار سود بالایی نسبت به قیمت خوراک و محصولی است که تولید میشود. اما در واحدهای اوره آمونیاک و یا متانولیها که باید خوراک با قیمتهای صادراتی به این واحدها اختصاص یابد، این واحدها سود مناسبی را نمیتوانند به دست آورند. بنابراین در رابطه با سودهی تولیدات مختلف فرق میکند.
بحثی که هم اکنون درگیر آن هستیم نرخ خوراکی است که از سال قبل برای پتروشیمیها در نوسان و کش و قوس قرار گرفته است. کمیسیون تلفیق مجلس به اشتباه تصمیمی در مورد قیمت گذاری خوراک گرفت و آن را در صحن علنی مجلس ارائه کرد و قیمت گاز متان را از 5 هزار تومان در هر مترمکعب به 7 هزار تومان رساند. اما با محاسباتی که بعدا انجام دادند متوجه شدند که واحدهای متانول و اوره آمونیاک به سرعت متضرر میشوند و شدند. پس نظرشان را تغییر دادند و قیمت را به همان 5 هزار تومان برگرداندند. اما متعاقب آن اتفاق دیگری هم افتاد که تمام موضوعات را برعکس کرد. به عبارتی كمسيون تلفيق مجلس درشرایطی كه نرخ تسعيرارزپتروشيمیها ٢٧٦٠٠ تومان بود نرخ خوراك را میخواست ٧٠٠٠ تومان اعلام كند كه دراين صورت واحدهای متانول واوره امونياك ضررده میشدند، لذاتصميم گرفت پيشنهاد افزايش قيمّت خوراك از٥٠٠٠ تومان به ٧٠٠٠ تومان را ازدستورخارج کند. متعاقب آن دولت اعلام كرد كه ارزهای پتروشيمی دربازارمبادله ارزی تسعير مي شود، يعنی حدود ٣٥ تا ٣٨هزار تومان میشد كه دراين صورت افزايش قيمّت خوراك از٥٠٠٠تومان به ٧٠٠٠ هزارتومان اضافه براينكه جبران مي شد اما سود اين واحدها را نسبت به سال ١٤٠١افزايش مي دهد. بنابراین درسطح علني مجلس مقررگرديد تا قيمت گذاری خوراك به دولت واگذارگردد.
باتوجه به اينكه تسعيرارزپتروشيمي دربازار مبادله ارزی قطعی گرديده، دولت باید نرخ خوراك رادرسقف ٧٠٠٠ تومان قطعی کند كه دراين صورت سوداين واحدها بيشترازسال ١٤٠١خواهد شد.
یعنی میتوانیم بگوییم تصمیمی از قبل حساب شده است؟ یا خیر؟
درآمد دولت افزایش مییابد. اگر قیمت ارز بالا نمیرفت افزایش قیمت خوراک مناسب نبود و پتروشیمیها ضرر میکردند اما الان که قیمت ارز به میزانی بالا رفته است، پیشنهادی که برای تخفیف قیمت گاز مطرح میشود سود بالایی است که به واحدهای پتروشیمی میرسد سودی که بیش از آنچه انتظار میرود خواهد بود. درآمد دولت هم افزایش پیدا میکند چون صادرات پتروشیمیها بیشتر میشود، در نتیجه ارز بیشتری وارد بازار مبادلهای شده و دولت نیز از ارزی که وارد بازار آزاد میکند میتواند سود بیشتری به دست آورد و درآمدش بیشتر شود. به نظر با توجه به نرخ ارز در بازار مبادلهای دیگر نباید تغییری در کاهش و یا تخفیف خوراک اعمال شود. در غیر این صورت اشتباه بزرگی است.
در این صورت پتروشیمیها بنگاه های اقتصادی بزرگی می شوند. سودآور بودن و کسب قدرت برای مجموعههای پتروشیمی یعنی از نظر شما خوب نیست؟
بحث سودآور بودن نیست؛ بحث بر سر مقدار سود است. چیزی که میتواند تقاضا را پاسخ دهد، سود تلقی میشود. سال 1401 که پتروشیمیها وضع بدی نداشتند. تراز خوبی در بورس داشتند و قطعا با حذف تخفیفهای خوراک گاز هم میتوانند سود کنند. اما نکتهای که ما میگوییم سود معقول و متعارف است. اگر تخفیف خوراک داده شود و ارز در بازار مبادله تسعیر شود متانولیها در سال 1402 حدود 400 میلیارد تومان بیش از سال قبل سود به دست میآورند.
به موضوع دیگری یعنی هاب قیمت گذاری در دنیا برویم. با توجه به اینکه ما منابع گازی دنیا را در اختیار داریم اما اروپا قیمت گاز را تعیین میکند. در این مورد چه اظهار نظری دارید؟
اول باید بگوییم که اروپا تعیین کننده قطعی قیمت گاز نیست. اوپک گازی و کشورهای روسیه و دارندگان بیشترین منابع گازی دنیا قیمت گذاری میکنند؛ اما نکتهای که مطرح است اینکه اروپا مصرف کننده بزرگ گاز دنیاست و به عنوان خریدار، قیمت را تعیین میکند. ولی تولید کنندگان اگر بتوانند گاز را به جاهای دیگر به غیرازاروپا بفروشند قطعا اروپا دیگر نمیتواند تاثیری در قیمت گذاری گاز داشته باشد. الان بیشترین مصرف کنندگان گاز دنیا اروپا وامریکا هستند.
چین هم تا حدودی مصرف کننده است پس به چه دلیل خیلی در قیمت گذاری دخیل نیست؟
مصرف گاز چین به میزان مصرف گاز اروپا نیست. چین گاز و نفت چندانی ندارد اما از ذغال سنگ به طور وسیع استفاده میکند. دوم اینکه چین درکشورهای افریقایی برای استخراج نفت سرمایه گذاری کرده و از آن جا منابع خود را تامین میکند. البته همانطور که میدانید گاز را نمیتوانیم مانند نفت صادر کنیم. صادرات گاز فقط از طریق خط لوله صادر میشود ویا به کشورهای آمریکا، کانادا و... به صورت مایع و یا ال ان جی به صورت کشتی صادر میشود.
چه پیشبینی برای حوزه انرژی در سال 1402 دارید؟
اگر جنگ اوکراین ادامه پیدا کند، پیشبینی میشود قیمت گاز و نفت افزایش مییابد که در ازاء این افزایش قیمت نفت، آنچه که رسم است معمولا حاملهای انرژی هم افزایش مییابند. یعنی همین قیمت اوره و متانولی که میگوییم در سال 1401 با کاهش قیمت مواجه شدهاند ممکن است برای کشورهایی که گاز ندارند افزایشی باشد که به نفع تولیدکنندگان این محصولات خواهد بود. بنابراین محصولاتی که با خوراک گاز تولید میشود احتمال افزایش قیمت برای کامودیتیها وجود دارد. در مجموع تداوم جنگ به نفع کامودیتیهای پتروشیمی خواهد بود.
این گفتگو در ماهنامه دنیای انرژی نیز منتشر شده است.