این روزها وضعیت نابسامان اقتصادی به گونه ای است که هر روز بدتراز روز قبل آن است. قیمت سکه و ارز با تلاطمات ساعتی تکلیف عده ای از سودجویان را مشخص نمی کند که بالاخره به امور واسطه گری و دلالی ادامه بدهند یا خیر؟ این عده، بازار مشابه دیگری هم برای امور دلالی و کسب درآمد ندارند و اساسا اطمینانی هم برای سرمایه گذاری در بخش های دیگر نمی کنند چون تنها همین چند بازار اقتصادی است که توانسته سود خوبی نصیبشان کند. افزایش قیمت ارز طی این یکی دو سال اخیر بازار کسب و کار عده ای را سکه کرده است . اینها همان عده ای هستند که نقدینگی سرگردان را در اختیار دارند. میزان پول نقدی که اگر به درستی مدیریت می شد شاید امروز بازار سودجویی ارزی پیش نمی آمد و رفته رفته به تعداد این جماعت دلال افزوده نمی شد. نکته کوچکی که می توان درباره نقدینگی سرگردان گفت و از آن گذشت نبود مدیریت در این بخش است که خود مسئولین هم کاملا نسبت به این معضل اقتصادی اذعان دارند و می دانند که باید راهکار درستی پیاده سازی کنند اما سال به سال به حجم این پول اضافه می شود و دریغ از یک مدیریت جامع.
نیاز ارزی کشور برای واردات و خرید مواد اولیه از یک سو و مبادلات بین المللی و ارز مسافرتی و غیره موضوع بنیادین اقتصادی برای کشورهاست، بویژه کشورهای در حال توسعه ای مانند کشور ما که پول ملی ما از ارزش کافی برخوردار نبوده و ارزش ارزهای بین المللی در آن بالا رفته است. از سوی دیگر نیاز ارزی در بودجه سالانه دولت هم کاملا محسوس است زیرا در صورت داشتن ارز کافی دولت می تواند امور اقتصادی خود را پیش ببرد.
یکی از راه های کسب درآمد ارزی، فروش نفت و فراورده های نفتی کشور است. ارز حاصل از فروش نفت تنها روزنه امید اقتصاد ایران است ونباید کتمان کنیم که هنوز به نفت وابسته ایم و نگرانی کاهش قیمت نفت را هم داریم ...
اما نفت به عنوان یک کالای استراتژیک کشور در شرایطی روند مناسب خود را به لحاظ درآمدی طی می کند که قیمت آن به زیر۷۰ دلار نرسد و اقتصاد در شرایط غیر تحریمی باشد، زیرا تحریم و فروش نفت نیز خود قصه دیگری است که نقطه پیکان خود را به کاهش درآمد ارزی کشور نشانه گرفته است. از سوی دیگر کاهش ارز در بازار قطعا به رونق چشمگیر بازار دلالی دامن خواهد زد. البته باید گفت که قیمت نفت ۷۰ دلاری هم یک نوع روزمرگی اقتصادی برای کشور است اما اگر منجر به کاهش و سقوط قیمت شود قطعا پاسخگوی این روزمرگی اقتصاد هم نخواهیم بود.
این روزها قیمت نفت با افت ۱۶ درصدی مواجه است و فعلا به مرز ۶۰ دلار رسیده است. البته تحلیلگران حوزه نفت بر این باورند که علت اصلی آن ناشی از نگرانی در کاهش عرضه نفت است که برقیمت تاثیر گذاشته است، درحالیکه بازار بینالمللی با کمبود عرضه مواجه نیست ... اما فعلا نفت میل به کاهش قیمت دارد.
ایران با تحریم های نابرابری مواجه است و این تحریم ها بازار بین المللی و فروش نفت ایران را نشانه گرفته است. به عبارتی با هر رایزنی که ما در فروش نفت دربازارها دنبال کنیم و با هر گونه ترفندی که بتوانیم به منابع ارزی حاصل از فروش نفت خود برسیم با هراس جدیدی مواجهیم که این نفت با این میزان فرازو نشیب در تولید و صادرات به چه میزان می تواند جیب ما را پر کند. اینکه نفت بین ۷۰ تا ۸۰ دلار به فروش می رسید باز هم با کمبود منابع ارزی مواجه بودیم و پتروشیمی ها و دیگر صادرکننده ها را ملزم به ارائه ارز حاصل از صادرات می کردیم تا در این وضعیت بتوانیم به میزان کافی ارز مورد نیاز کشور را تامین کنیم و هر گونه به هم ریختگی اقتصادی را جبران کنیم.
حالا که صادرات و فروش نفت و فرآورده ها به قول وزیر نفت کشورمان از راه های درست و سازنده در حال جریان داریم اما دیگر این کاهش قیمت نفت را با کدام فرمول جبران کنیم.
لذا به نظر باید فقط دعا کنیم... چون این روزها جز این کاری از دستمان برنمی آید تا این کاهش قیمت نفت منجر به سقوط نشود و قیمت نفت به سال های قبل که نفت ۴۰ دلاری را هم تجربه کردیم نرسد زیرا در آن صورت دیگر وضعیت فوق بحرانی را هم تجربه خواهیم کرد و دلالان ارزی به حساب جیب خود بازار را قبضه می کنند و مثل همیشه از این وضعیت بحرانی معاش خود را تامین می کنند.
نویسنده: مریم بابایی