مهدی خانمیرزائی فعال حوزه انرژی
در پیوند روز های داغ تابستان و شب های سرد زمستان با زمزمههای همیشگی افزایش مصرف برق و همچنین بالا رفتن تعرفه ها، پنلهای خورشیدی بر بام خانهها به نمادی از استقلال انرژی و دوراندیشی مالی تبدیل شدهاند. اما نخستین و سختترین سؤال برای هر خانوادهای، برخورداری از سرمایه اولیه قابل توجه است. آیا این مبلغ، «هزینهای» گزاف برای رهایی از قطعی برق است، یا «سرمایهگذاری» هوشمندی با بازدهی تضمین شده؟ پاسخ به این پرسش، فراتر از محاسبات سود و زیان، در قلمرو شیوه های ارزیابی ذهنی ما از پول، زمان و ریسک نهفته است که در ادامه، با تکیه بر دادههای اقتصادی و اصول روانشناسی تصمیمگیری، به واکاوی این معادله پیچیده پرداخته ایم
.
بدون شک با توجه به هزینه اولیه و ذهنیت "زیان"، مانع اصلی، رقم چشمگیر سرمایه اولیه است که کفه ترازو را سنگینتر کرده است. برآوردهای سال ۱۴۰۴ (بدون توجه به نوسان نرخ ارز) برای یک سیستم متصل به شبکه با ظرفیت متداول ۵ کیلووات، بین ۱۴۰ تا ۲۴۰ میلیون تومان متغیر است. این رقم برای یک آپارتمان چهارواحدی که قصد پوشش کامل مصرف را دارد، میتواند به بیش از ۷۰۰ میلیون تومان نیز برسد
.
از منظر علم اقتصاد رفتاری، پرداخت این مبلغ، مصداق بارز «زیان قطعی و ملموس» در نظریه چشم انداز کانمن و تورسکی است. ذهن انسان به طور غریزی نسبت به زیان حساسیت شدیدی دارد. در حالی که منافع آتی – شامل صرفهجویی در قبض یا درآمد حاصل از فروش برق – «سودهایی نامطمئن و غیرملموس» در آینده محسوب میشوند. این ناهمترازی ادراکی، دلیل اصلی تردید بسیاری از خانوارها، علیرغم محاسبات منطقی مثبت است
.
اما در سوی دیگر معادله، جریان درآمدی یا صرفهجویی بلندمدت قرار دارد. دولت با مکانیسم «خرید تضمینی برق
» (FIT)، جریان درآمدی قابل پیشبینی ایجاد کرده است. بر اساس تحلیلهای مختلف با فرض تولید سالانه حدود ۱۶۰۰ کیلوواتساعت به ازای هر کیلووات نصب شده، درآمد سالانه یک سیستم ۵ کیلووات را میتوان در سناریوهای مختلف برآورد کرد: در سناریوی محتاطانه (نرخ ۲۵۰۰ تومان) حدود ۲۰ میلیون تومان در سال؛ در سناریوی میانه (نرخ ۴۶۰۰ تومان) حدود ۳۶.۸ میلیون تومان در سال و در سناریوی خوشبینانه (نرخ ۶۰۰۰ تومان) حدود ۴۸ میلیون تومان بازدهی در سال است
.
با این محاسبات، «دوره بازگشت سرمایه» در حالت میانه به حدود ۴ تا ۶ سال میرسد و پس از آن برای حداقل ۲۰ سال باقیمانده از عمر مفید پنلها، سود خالص ایجاد میکند. اینجا است که «اثر قاببندی» اقتصاد رفتاری وارد عمل میشود. اگر این پروژه نه به عنوان یک «هزینه مصرفی»، بلکه به عنوان «احداث یک دارایی درآمدزا» (مشابه یک مغازه یا واحد اجارهای کوچک) قاببندی شود، نگاه ذهنی ما به کلی تغییر میکند. پنل خورشیدی تبدیل به یک «صندوق بازنشستگی» یا «منبع درآمد غیرفعال» میشود که از محل فروش برق، ماهانه مبلغی را به حساب شما واریز میکند
.
اما با این اوصاف تصمیم نهایی تحت تأثیر چالشهای واقعی نیز قرار میگیرد، چالشهای میان بروکراسی و ریسک که سوگیریهای ذهنی را تقویت میکنند. فرآیند اداری پیچیده کار را سخت میکند چرا که ذهن برای فرار از پیچیدگی و عدم قطعیت، تمایل به حفظ وضع موجود دارد. از سوی دیگر ضعف خدمات پس از فروش مثل گارانتی و دریافت خسارت بیمه نیز دشوار است. این عدم اطمینان، «ریسک درکشده» پروژه را به شدت افزایش میدهد و حال ضمیمه کنید اثر هالهای منفی: اخبار پراکنده درباره کیفیت پایین برخی تجهیزات یا نصب غیرحرفهای که میتواند به صورت کلی به همه صنعت خورشیدی تعمیم داده شود و اعتماد را خدشهدار کند
.
اما باید به این باور رسید که نصب پنل خورشیدی یک آزمون کلاسیک برای سنجش میزانی است که میتوانیم بر «سوگیری زمان حال» و «اجتناب از زیان» غلبه کرده و تصمیمی مبتنی بر نگاه بلندمدت بگیریم.
دادههای اقتصادی نشان میدهد که با فرض اجرای صحیح و تحت شرایط کنونی خرید تضمینی، این پروژه از نظر عددی یک سرمایهگذاری مقرون به صرفه با بازدهی منطقی است
.
با این حال، پیروزی در این آزمون بیش از آنکه در برگههای محاسبات مالی نهفته باشد در «بازنویسی حسابهای ذهنی» ماست و نیازمند آن است که دولت و صنعت، با شفافسازی، تسهیل فرآیندها و ایجاد اطمینان، بستر روانی این تغییر نگرش را فراهم کنند. وقتی پنل خورشیدی در ذهن جامعه از یک «کالای لوکس و پرهزینه» به یک «دارایی تولیدکننده جریان نقدی» تبدیل شود، آنگاه پاسخ پرسش عنوان این یادداشت آشکار خواهد شد که این اقدام یک سرمایهگذاری هوشمند برای فردای روشنتر (هم به معنای واقعی و هم مجازی) است
.