شرکت سرمایهگذاری نیرو بهعنوان یکی از قدیمیترین نهادهای مالی حاضر در بازار سرمایه کشور، به تازگی با تغییرات مثبتی همراه شده است.
تغییراتی که قرار است تا یک دهه دیگر این شرکت را در زمره بزرگترین تأمینکنندگان انرژی در منطقه قرار دهد. تصویر آیندهای با تولید بیش از 5000 مگاوات برق یکی از تابلوهایی است که شرکت سرمایهگذاری ایرانیان برای سرمایهگذاری نیرو متصور است.
عیسی حسینپناه، مدیرعامل و عضو هیأت مدیره شرکت سرمایهگذاری نیرو در گفتوگویی مشروح از چگونگی انجام این اتفاق مهم سخن گفت که شرح آن در ادامه میآید.
وضعیت کنونی شرکت سرمایهگذاری نیرو چطور است؟ درخصوص تحولات اخیر توضیح دهید.
شرکت سرمایهگذاری نیرو تا پیش از تغییر و تحولات سهامداری، یک شرکت صرفا سرمایهگذاری با سرمایه 40 میلیارد تومان و ارزش اسمی حدود 50 میلیارد تومان بود. قبل از ایجاد تغییرات، قیمت هر سهم این شرکت حدود 120 تومان بود که اگر این رقم را به ارزش کل شرکت تبدیل کنیم، رقمی حدود 50 میلیارد تومان یعنی معادل ارزش دفتری آن حاصل میشود؛ یعنی ارزش بازار شرکت پیش از تحولات حدود ارزش دفتری آن بوده است. پس از انجام تحول و انتقال مالکیت به شرکت سرمایهگذاری ایران، از آنجا که بازار هوشمند است، پیشبینی میشد که شرکت سرمایهگذاری ایران برای این شرکت یک برنامه استراتژیک و بلندمدت و ویژه داشته باشد.
بنابراین قیمت سهم از حدود 120 تومان به حدود 180 تومان افزایش یافت. از آنجا که تقارن اطلاعاتی وجود نداشت، بلافاصله درخواست بستن نماد مطرح شد و سازمان بورس نماد را در اواسط بهمنماه متوقف کرد. در این فاصله همه برنامههای مدنظر یک به یک اجرا شد؛ ازجمله اینکه تمام شرکتهای نیروگاهی زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری ایران، به شرکت سرمایهگذاری نیرو منتقل شد، بنابراین برمبنای قیمتهای کارشناسی حدود 860 میلیارد تومان دارایی به شرکت سرمایهگذاری نیرو منتقل شد که مبنای افزایش سرمایه از محل مطالباتی قرار میگیرد که به واسطه انتقال این دارایی صورت گرفت. از آنجا که قرارداد انتقال این داراییها بسیار مهم بود و مشمول ماده 149 میشد، مجمعی برگزار شد که بدون حق رای سهامدار عمده، این معامله را تصویب کند. بنابراین منتظر نماندیم که این معامله انجام شود و مورد انتقال رسمی قرار گیرد و معاملات موضوع ماده 149 در اولین مجمع عادی تصویب شود، چرا که مسئولیتی را متوجه هیأت مدیره میکرد. بنابراین مخصوص این معامله، قرارداد مبایعهنامه را منعقد کردیم و مبادله شد اما مجمع پیش از انتقال رسمی برگزار و معامله با 70 درصد آراء حاضران، به جز سهامدار عمده تصویب شد.
این یک مرحله از کار بود. مرحله بعدی چه بود؟
در این مرحله، شرکت سرمایهگذاری باید به شرکت هلدینگ تبدیل میشد که مستلزم تصویب سازمان بورس و اوراق بهادار بود. طرح توجیهی و زیرساختهای لازم برای این تغییر و اساسنامه تیپ سازمان بورس تهیه و یک مجمع فوقالعاده برای آن برگزار و شرکت به هلدینگ تبدیل شد و در حال حاضر در مراحل نهایی ثبت قرار دارد.
هدف از انجام این تغییر چه بود؟
مهمترین هدف، توسعه با کمک مشارکتهای مردمی در محیط بازار سرمایه بود، بازار شفاف، کارا و قابل اعتماد. بنابراین در قالب نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار و همچنین در پیش چشم تحلیلگران و متخصصان خبره بازار سرمایه از سرمایههای موجود در بازار سهام و ظرفیتهای بازار سرمایه برای توسعه برنامهها و نیروگاهها و تداوم رشد شرکت استفاده خواهد شد.
دارایی منتقل شده، بیشتر در حوزه نیروگاهی است؟
بله، صد درصد آن نیروگاهی است. به جز فعالیتهایی که شرکت قبلا داشته که بخشی از آن پرتفوی بورسی است و بخشی سرمایهگذاری در ملک بوده، آنچه اخیرا منتقل شده بهطور کامل بخش نیروگاهی بوده است.
یعنی در حوزه دیگری فعالیت نخواهد کرد؟
طبق اساسنامه، شرکت محدود به نیروگاه و تولید برق نیست و مجاز است که در زمینههای نیروگاه، صنایع آب و صنایع نفت و گاز فعالیت داشته باشد.
شرکت سرمایهگذاری ایران دیگر قرار نیست که نیروگاهداری کند؟
خیر، شرکت سرمایهگذاری نیرو، بازوی نیروگاهی شرکت سرمایهگذاری ایران است. البته همه نیروگاهها و شرکت پروژههای شرکت سرمایهگذاری ایران در قالب شرکتی به نام «ایرسا» بود که این شرکت منتقل شد و ایرسا، بازوی هلدینگ نیروگاهی برای شرکت سرمایهگذاری نیرو است. صنایع دیگر بهخصوص صنایع آب که یکی از اهداف استراتژیک شرکت سرمایهگذاری نیرو است، در قالب هلدینگ دیگری مدیریت خواهد شد اما در حال حاضر بخش عمده پرتفوی شرکت، بخش نیروگاهی است.
مسیر پیش روی شرکت چه اهدافی را دنبال میکند؟
اهمیت مسیر پیش روی شرکت در چند محور قرار میگیرد؛ یکی از موارد، اشتغال است که یکی از مهمترین نیازمندیهای کشور محسوب میشود. دوره اجرای احداث یک نیروگاه 500 مگاواتی بین دو و نیم تا سه سال با اشتغال حدود 600 نفر است. برنامه شرکت این است که طی 10 سال به حدود پنج هزار مگاوات برسد.
برای رسیدن به پنج هزار مگاوات باید سالانه 500 مگاوات پروژه اجرا شود.
دوره اجرای هر پروژه 500 مگاواتی حدود 600 نفر اشتغال ایجاد میکند و بعد از مرحله اجرا و در زمان بهرهبرداری، برای حدود 100 نفر بهطور مستقیم اشتغالزایی دارد. حوزه انرژی و برق یک صنعت زیرساخت است که در صنایع مختلف نیز اشتغال ایجاد میکند. بنابراین، این صنعت بهصورت غیرمستقیم در ایجاد اشتغال و کاهش مشکل بیکاری بسیار موثر است.
یکی دیگر از دلایل دنبال کردن این خط مشی، در دو شاخه صنایع آب و برق بهعنوان دو محور اصلی مورد نظر شرکت، اهمیت این دو صنعت در آینده ایران است. اهمیت صنعت برق در سطح دنیا به دلیل مسائل زیستمحیطی روز به روز در حال افزایش است. به نظر میآید مساله سوخت در صنعت خودرو در آینده به سرعت از سوختهای فسیلی به انرژیهای پاک انتقال پیدا کند. از طرفی، مسائل مربوط به محدودیتهای آب وجود دارد که استراتژی اصلی شرکت در صنایع آب، حرکت به سمت ایجاد تصفیهخانههای بزرگ است که باید از پسآبهای آن در صنعت و کشاورزی استفاده شود و باید به سمتی حرکت شود که از منابع آب به نحو بهینه استفاده شود. یکی از این مسیرها ایجاد فاضلابهای شهری و تبدیل فاضلابها به پسآبهای قابل استفاده در صنعت و کشاورزی است.
موارد اشاره شده، شالوده استراتژیهای شرکت را تشکیل میدهد که میتواند در جهت مشارکت برای توسعه کشور و ایجاد اشتغال تاثیرگذار باشد.
میزان سرمایهگذاری مدنظر برای بخش نیروگاهی چقدر است؟
سرمایهگذاری پروژههای نیروگاهی، فرمول مشخصی دارد. یک نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی به حدود 300 میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد که مبالغ لازم برای تأمین مالی چه از طریق صندوق توسعه ملی، چه از طریق Refinanceو چه از طریق سرمایهگذاری خارجی باشد، 20 درصد از آن باید آورده مالک (شرکت) باشد و 80 درصد از طریق تأمین مالی به روشهای مورد اشاره تأمین میشود. برنامه شرکت سرمایهگذاری نیرو برای سرمایهگذاری در 10 سال آینده در بخش نیروگاهی، سالانه 500 مگاوات معادل سالانه 300 میلیون دلار است که از این رقم سالانه حدود 60 میلیون دلار باید آورده خود شرکت باشد.
مسیر توسعه به نحوی طراحی شده است که از ظرفیتهای بازار سرمایه و مشارکت بیشتر مردم در شرکت استفاده شود.
چه میزان سودآوری برای 10 سال برآورد شده است؟
نرخ بازده داخلی برای سهامداران در همه پروژههایی که اکنون در دست اجرا هستند، بالای 25 درصد است؛ با توجه به اهرم مالی مورد استفاده، این نرخ حداقل است.
با توجه به اینکه عمده تمرکز شرکت به بخش برق اختصاص یافته، محل فروش را چه حوزهای در نظر گرفتهاید؟ دولت یا بخش خصوصی در صنایع مختلف؟
متاسفانه هنوز بین قیمتی که دولت به نیروگاهها پرداخت میکند با مبالغی که از بخشهای مختلف مثل کشاورزی، صنعت و مردم دریافت میشود، اختلاف زیاد است. یارانهای که دولت بابت برق میدهد، زیاد است و این موجب میشود که صنایع تمایل چندانی به خرید برق به صورت مستقیم از تولیدکنندگان نداشته باشند.
این مسائل باید در گذر زمان حل شود و قیمت برق واقعی شود. در حال حاضر دولت و بهطور کلی سیستم کشور برای تشویق به سرمایهگذاری از عامل خرید تضمینی استفاده میکند که شرکت سرمایهگذاری نیرو در دو پروژه جدید خود (پروژه یزد که فاز اول و دوم آن به مرحله بهرهبرداری رسیده است و پروژه زنجان) این قرارداد را دارد. در حال حاضر مبنای عرضه اینها ست.
آیا برنامهای هم برای صادرات دارید؟
پیشبینی میشود با توجه به اینکه این صنعت، استراتژیک است، در آینده بحثهای صادراتی پیش بیاید و صنایع مختلف مجبور به خرید برق بهطور مستقیم از نیروگاهها باشند اما در حال حاضر نمیتوان چندان روی این موارد حساب کرد.
البته موضوع صادرات متفاوت است و زمینههای آن تا حدی وجود دارد ولی صادرات برق از آنجا که وابستگی شدید از سوی کشور واردکننده ایجاد میکند، بسیاری از کشورها با تامل و اکراه این کار را انجام میدهند و بیشتر تمایل دارند که به جای انتقال برق به آن سوی مرزها، سرمایهگذار در خاک کشورشان سرمایهگذاری کند و نیروگاه بسازد و برق را خریداری کند؛ چراکه در صورت صادرات، با کوچکترین مسالهای امکان قطع ارتباط و ایجاد مشکل وجود دارد.
آیا فقط به بخش ایجاد نیروگاههای گازی وارد شدهاید؟
خیر؛ پروژههایی در زمینه نیروگاههای بادی تعریف شده است و سرمایهگذاری برای زیرساختهای آن صورت گرفته و مذاکراتی با تأمین مالی کنندگان انجام شده است اما اینها منوط به افزایش سرمایه و استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه است تا بتوانیم 20 درصد آورده شرکای اصلی را تأمین کنیم.
اشاره کردید که سهامداران در افزایش سرمایه شرکت کنند. کدامیک از روشهای دیگر تأمین مالی از طریق بازار سرمایه را مدنظر دارید؟
استفاده از مزیتهای فروش سلف در برنامههای شرکت وجود دارد اما در ارتباط با نیروگاههایی که خرید تضمینی دولت وجود دارد، امکان فروش سلف نیست و البته نیاز هم نیست چون خرید تضمینی را دارد. تنها چالش این مسیر، بدحسابی دولت در پرداخت پول است و اگر بتوان راهکاری را برای این موضوع پیدا کرد، بهترین مسیر توسعه در پیش رو است؛ بهعنوان مثال، به هنگام سررسید اقساط وامهای دریافتی از صندوق توسعه ملی برای پروژهها، بانک عامل الزام به دریافت اقساط از ما دارد اما از سوی دیگر، پول محصولاتی که از همان پروژه به دولت فروخته شده، دریافت نشده است؛ برای رفع مشکلات اینگونه، اگر قرارداد سهجانبهای بین وزارت نیرو بهعنوان دولت، بانک عامل و سرمایهگذار منعقد شود و بدهیها و مطالبات بهنحوی پایاپای شود، مشکلات هر سه
کاهش مییابد.
برای تأمین تجهیزات نیروگاهی بازار داخل را مدنظر دارید یا کشورهای دیگری را در نظر گرفتهاید؟
اجرای این پروژهها میتواند در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی موثر باشد؛ بنابراین تا حد ممکن از ظرفیتهای داخلی استفاده میکنیم، بهخصوص مپنا که آن را صنعت و مزیت ملی میدانیم.
اشاره کردید که برنامه شرکت این است که طی 10 سال به حدود پنج هزار مگاوات برسد. این عدد حجم قابل توجهی از برق تولیدی کشور است، فکر میکنید امکانپذیر باشد؟
با تدبیر مسئولان در حل تنها چالش سرمایهگذاران صنعت برق یعنی بدحسابی دولت در پرداخت ارزش برق تحویلی، این هدفگذاری بهراحتی قابل دستیابی است.