برای پیشبینی روند شاخص در روزهای آتی باید نگاهی به عوامل مؤثر بر کلیت بازار کرد که میتوان مهمترین عوامل را، روند نرخ ارز، وضعیت بازار جهانی و... که در نهایت بر سودآوری شرکتها تأثیرگذار است، جست وجو کرد.
از نظر جهانی، نفت پس از چندین سال در نهایت بالای قیمت 50 دلار تثبیت و حتی نفت برنت در حال حاضر در محدوده 63 دلار برای هر بشکه در حال معامله است که این خود میتواند نشانهای از اوضاع مناسب در اقتصاد جهان را نشان دهد هرچند عوامل سیاسی بیتاثیر نبوده است و برخی بر این عقیده هستند که ادامه رشد قیمت نفت، نمیتواند توجیه داشته باشد و محدود در محدوده 50 تا 70 دلار نوسان خواهد کرد. از سوی دیگر، اقتصادهای بزرگی مانند آمریکا و سیاستهای ترامپ به نحوی است که میتواند اقتصاد سایر کشورها ازجمله چین را تضعیف کند و این موضوع در کنار صحبتهای اخیر مدیرعامل سابق بانک مرکزی چین، میتواند حاکی از بد شدن شرایط در اقتصاد کشوری مانند چین باشد که در صورت رخ داد مسلما بسیاری از شرکتهای صادرات محور در بورس متضرر خواهد شد؛ اما تمامی این نکات و شرایط مشابه، قبل از انتخاب ترامپ نیز وجود داشته است و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، انتظار کاهش نرخ رشد جهانی را داشتند و این پیشبینیها تحقق نیافت و چین به رشد خود، هرچند با نرخی کمتر ادامه داد. از طرفی دیگر، میتوان هند را به نحوی جایگزین چین بهعنوان جزیی از موتور محرک اقتصاد جهانی در نظر گرفت. این کشور در سالهای اخیر با رشد اقتصادی خوبی همراه بوده است و افزایش تقاضا در این کشور به مواد اولیه، میتواند جایگزین چین باشد.
در تغییر و تحولاتی که در داخل کشور رخداده است، نرخ دلار از رقم 4100 تومان پا را فراتر گذاشته است که این امر میتواند موجبات تقویت سودآوری شرکتهای صادرات محور، ازجمله پتروشیمی و فلزات اساسی را ایجاد کند و درنتیجه میتوان انتظار داشت، روند تعدیلهای مثبت در این صنایع ادامهدار باشد.
از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم، همواره زمزمههای تکنرخی سازی ارز به گوش میرسید هرچند این امر تاکنون روی نداده است، اما در صورت انجام، شرکتهایی که مواد اولیه و خوراک خود را با نرخ ارز مبادلهای دریافت میکردند، حتی با فرض ثبات نرخ دلاری محصولات و مواد اولیه خود، با افزایش ریالی در سودآوری مواجه خواهند شد که ازجمله این شرکتها، میتوان پالایشگاهیها را عنوان کرد.
با توجه به گفتههای بالا، میتوان مشاهده کرد همانطور که اقتصاد جهانی بر سر دوراهی است، شاخص بورس نیز همین حس را دارد، در نتیجه در صورت ثبات اقتصاد جهانی در کنار افزایش نرخ ارز در داخل، میتوان انتظار داشت که شاخص همچنان به رشد خود ادامه دهد. لازم به ذکر است که در سال 1392 و قبل از آغاز ریزش و روند رکودی، نسبت قیمت به عایدی در کل بازار در حدود عدد 8 بوده است و این در حالی است که در حال حاضر مقدار این نسبت در حدود عدد 7 است. در نتیجه حتی با فرض نبود افزایش سودآوری در شرکتها، همچنان انتظار رشد شاخص را میتوان داشت، هرچند پسازاین باید با احتیاط قدم برداشت.